ادامه پست هفت ماهگی
راستش دختر قشنگم,قرار بود چند روز پیش بیام و ادامه پست هفت ماهگیتو واست کامل کنم. و لی شما چند روز پیش یهویییییییی تب کردی و دو شبانه روز ادامه داشت والبته از دیروز حالت خیلی بهتر شده خداروشکر.
نمیدونم از دندونات بود یانه.آخه این روزا شدیدا دستات تو دهنته و خیلی بیقرار شدی.
راستی چند روز پیش رفتیم آتلیه و از شما عکسهای خوشکل موشکل گرفتیم .هر وقت حاضر شد واست میذارم.هرچند که جنابعالی اصلا همکاری نکردی و کلی معطل شدیم تا بتونن ازت عکس بندازن شیطون بلا.
وهمینکه پامون رسید خونه شدی همون دختر خوب و خانوم .
اینم عکسات خانوم خانوما:
دختری که کلاه سرش رفته!!!
اینجا داشتی به مامان تو پاک کردن برنج کمک میکردی,اونم چه کمکیییی!!
آخخخخخخی عزیزممممم. مشغول خوردن حریره بادوم بودی البته تو خواب.
گاهی وقتا که خیلی خوابت میاد همینکه قاشقو میذارم دهنت میخوابی البته همزمان هم غذا میخوری هم لالایی
عاشق عکس بالایی ام. همیشه بخند عسلم.
تا میذارمت توتختت اینطوری بین میله هاش گیر میوفتی .از بس که وول میخوری وروجک
فدای قهقهه ات
ودرآخر اینم هزارتا ماچ واسه تو دختر گلم